اندر احوالات شیخ پوریا

شرحی بر اوقات و افعال شیخ پوریا سامورایی!

اندر احوالات شیخ پوریا

شرحی بر اوقات و افعال شیخ پوریا سامورایی!

فراموشی

چون سنگها صدای مرا گوش می کنی
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربه‌های وسوسه مغشوش می کنی
دست مرا که ساقه ی سبز نوازش است
با برگهای م‍ُرده هم‌آغوش می کنی
گمراه‌تر ز روح‌ِ شرابی و دیده را
در شعله می‌نشانی و مدهوش می کنی
ای ماهیِ طلایی مرداب‌ِ خون من
خوش باد مستی ات که مرا نوش می کنی
تو دره ی بنفش غروبی که روز را
بر سینه می‌فشاری و خاموش می کنی
در سایه‌‌‌ها فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه‌پوش می کنی؟

"فروغ فرخزاد"

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین مرادی شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:02 ب.ظ http://dardestaan.blogfa.com

دو تا جملۀ اولش خیلی خسته اس شیخ!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد